بازی شغل بچه‌هاست؛ هر چه بیشتر، درآمد بالاتر!
بازی شغل بچه‌هاست؛ هر چه بیشتر، درآمد بالاتر!

 

 

[su_box title=”شما با خواندن این مقاله، با این موارد آشنا می‌شوید و توقع می‌رود بتوانید به آن‌ها پاسخ دهید:” style=”glass” box_color=”#280f82″ title_color=”#dcdbe8″ radius=”5″]1. چند تعریف از بازی

۲. بازی بار معنایی مثبت دارد یا منفی؟

۳. چهار مشخصه‌ی اصلی بازی

۴. اهل بیت علیهم‌السلام به بازی چطور نگاه می‌کردند؟[/su_box]

 

وقتی چندین سال قبل می‌دیدم که بچه‌گربه‌ها توی حیاط خانه، درست چند روز بعد از تولدشان چطور از سر و کول هم بالا می‌روند و بازی می‌کنند هیچ موقع فکر نمی‌کردم که یک روز به صورت آکادمیک به این برسم که به نظر اکثر متفکرین؛ بازی جزو ضروریاتِ زندگیِ موجودات زنده هست. جالب‌­تر آنکه بازی؛ بزرگسال و خردسال هم نمی‌شناسد و این را در این چند سال و در کلاس‌های گوناگون با بزرگتر­ها مُدام تست کرده‌ام! که چگونه افرادِ سن بالا هم در برابر لفظِ بازی؛ سست می‌شوند ولو آنکه در ابتدا پرستیژ خود را حفظ کنند اما با گذشت چند دقیقه چنان غرق بازی می‌شوند که گویی در عمقِ کودکی خود فرو رفته‌اند.

بازی از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، مثلاً زیست‌شناسان و رفتارشناسان گفته‌اند که علاقه انسان به بازی، ارتباطی تنگاتنگ با کنجکاوی‌های او در کشف و شناخت خود و محیط پیرامونش دارد اما روان‌شناسان بر این باورند که بازی وسیله‌ای برای کسب لذت فردی و ایجاد تنوع در زندگی است. روان‌شناسانِ اجتماعی نیز معتقدند که نیاز انسان به بازی از نیاز او در به مصرف رساندن انرژیِ اضافی نشأت می‌گیرد و جامعه‌شناسان؛ بازی را نیازی اجتماعی تلقی می‌کنند و اعتقاد دارند که انسان با پرداختن به این بازی‌ها؛ رفتارها و گرایش‌های اجتماعی را تمرین می‌کند و به ارزش نظم و قانون در جامعه پی می‌برد و مهارت‌هایی را که لازمه زندگی اجتماعی است می‌آموزد.[۱]

 

بازی چیست؟!

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که بسیاری از امور را به سادگی بتوانید از یکدیگر تمیز دهید، اما وقتی می‌خواهید آن‌ها را تعریف کنید انگار در حال انجام پیچیده‌ترین کار دنیا هستید! بازی دقیقاً جزو این دسته از امور است.

تا آنجا که من به خاطر دارم، اصطلاح بازی حدود وسیعی از الگوهای رفتار را در بر می‌گیرد و هر کدام از متفکرین از منظری متفاوت از دیگری به تعریف بازی پرداخته است. برخی از این تعاریف اینچنین‌اند:

 

[su_note note_color=”#eaf2fd” text_color=”#05147d” radius=”5″]در فرهنگ معین نیز بازی چنین تعریف شده است: «سرگرمی به چیزی، مشغولیت، تفریح، لعب، ورزش، فریب»[/su_note]

 

«بازی لذت‌بخش و جدی است. به واسطه‌ی بازی، کودکان دنیای فیزیکی، اجتماعی و تخیلی‌شان و روابط خودشان را با آن کشف می‌کنند و به چالش‌هایی که با آن مواجه می‌شوند پاسخ می‌دهند. به وسیله‌ی بازی، کودکان می‌آموزند و به عنوان عضوی موثر در جامعه رشد می‌کنند.»[۲]

«بازی یک انتخاب آزادانه است، شخصاً هدایت می‌شود، ذاتی و درون‌خیز است و کودک را به فعالیت وامی‌دارد.»[۳]

«بازی یک فعالیت تمام حرکتی است که بلافاصله پس از تولّد انجام می‌شود و به نظر می‌رسد بدون هدف است. اگر فعالیت به سمت موجودات زنده دیگر گرایش داشته باشد، بازی اجتماعی نامیده می‌شود.»[۴]

 

بازی در آکسفورد

 

شاید برایتان جالب باشد که از دیرباز لفظ بازی در ایران و در بسیاری از کشورهای دنیا دارای بار معنایی منفی بوده است! در انگلستان تا همین ۱۵۰ سال قبل؛ کودکان برای کارِ اجباری به کارخانه‌ها فرستاده می‌شدند و این ناشی از عقاید سخت مذهبیِ پروتستانیسم در این کشور بود. جایی که همه چیز در دوره رنسانس دچار تغییرات اساسی گردید، اما کودکان از دوران روشنفکری بی‌بهره بودند! در ایران نیز کودکان در عین حال که سالیانِ سال است بازی می‌کنند، اما همیشه لفظ بازی بار معنایی منفی داشته است و بسیاری از مادران و پدران؛ بچه‌ها را هنگام بازی کردن توبیخ می‌کرده‌اند. درحالی‌که بسیاری از اساتید – از جمله استاد سلطانی – برای کودک زیر ۶ سال اصلاً چیزی به غیر از بازی را به رسمیت نمی‌شناسند. مثلاً به جای غذا خوردن نیز می‌گویند غذابازی، خواب‌بازی به جای خوابیدن و حتی دستشویی‌بازی به جای دستشویی کردن!

 

بازی در روایات

شاید یکی از جالب‌ترین جاهای ماجرا این باشد که برخلاف تصور بسیار از افراد جامعه و حتی متدینین؛ بازی برای کودکان در روایات جایگاه بسیار بالایی دارد. چنانکه از امام کاظم علیه‌السلام نقل شده است: «کسانی که در بزرگسالی عجول، شتابزده و بی‌ظرفیت هستند که در کودکی به اندازه بازی نکرده‌اند.»[۵]

حتی بسیار روایت شده که شخص پیامبر، بچه‌ها را به بازی وامی‌داشت و بارها میان حسن و حسین علیهم‌السلام کشتی به راه می‌انداخت. همچنین نقل شده که امام صادق علیه‌السلام نیز در بازی بچه‌ها شرکت می‌کرد و اگر در جایی با بی‌صداقتی آنان روبرو می‌شد، از آنان قهر و بازی را ترک می‌کرد اما بلافاصله با خواهش بقیه به بازی برمی‌گشت. همچنین ایشان هنگام شرکت در بازی بچه‌ها سعی می‌کردند، خود آنان شروع‌کننده باشند و البته می‌کوشیدند در بازی با کودکان رهبر نباشند، چون اگر ایشان رهبر می‌بودند، حس و ظرفیت رهبری در بچه‌ها را از بین می‌بردند.

یکی از یاران نبی اکرم (ص) به نام سهل‌بن‌سعد می‌گوید: «رسول خدا بر گروهی از کودکان گذشتند که خاک بازی می‌کردند. یاران پیامبر که با حضرت بودند، دیدند که لباس و دست‌های کودکان کثیف شده است. گفتند: بچه‌ها بروید خانه‌هایتان تا تمیزتان بکنند. پیامبر فرمود: بچه‌ها را رها کنید. بهار و گلستان زندگی آنان خاک است.» و البته چقدر زیاد دیده شده که پدر و مادرها به بهانه کثیف شدن جلوی بازی بچه‌ها را گرفته‌اند!

 

[su_note note_color=”#f2f5fa” text_color=”#4f0776″ radius=”5″]

در روایتی بسیار جالب‌تر دیدم روزی پیامبر از جایی می‌گذشتند. ناگهان دیدند که گروهی از بچه‌ها در گوشه‌ای مشغول بازی هستند. درحالی‌که در گوشه‌ای دیگر هم کودکی ایستاده و گریه می‌کند. حضرت پیش وی رفتند و گفتند: عزیزم چرا گریه می‌کنی؟ گفت: یا رسول‌الله! بچه‌ها من را بازی نمی‌دهند، چون من پدر ندارم و لباس‌هایم پاره است و بچه‌ها می گویند: ما بچه‌ای را راه می‌دهیم که لباس‌هایش پاره نباشد. حضرت تا این حرف کودک را شنیدند، آن کودک را پیش دخترشان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها آوردند و گفتند: دخترم! آیا دوست نداری، خداوند برادری را نصیب شما کند؟ از لباس‌های بچه‌هایت، لباسی بیاور و سر و صورت این بچه را بشوی. سپس بعد از این که بچه را آماده کردند، در راه برگشت به وی گفتند: پسرم! دوست داری من پدرت بشوم؟ کودک را نزد هم بازی‌هایش بازگردانند و با او مشغول بازی شدند. بچه‌ها وقتی فهمیدند که این کودک لباس‌هایش نو شده و پیامبر اکرم با وی بازی می‌کند، به سوی آن دو دویدند و رو به پیامبر کردند و گفتند: چرا با ما بازی نمی‌کنی؟ حضرت فرمود: به شرط این که، این هم یکی از شما شود و آنان هم گفتند: چون حالا هم پدر دارد و هم لباسش تمیز است، ما با او بازی می‌کنیم.[/su_note]

 

قابل توجه است که پیامبر اکرم (ص) بدون این که بر بچه ها چیزی را تحمیل کرده باشد، این بچه را وارد بازی آنان کردند و این یعنی کودکان باید با رضایت و تصمیم خود، وارد یک بازی شوند و با رضایت و تشخیص خود، از آن بازی خارج شوند. همین جا یک لحظه صبر کنیم و در رفتار خود با کودکان تأمل کنیم که چقدر در بازی‌های آنان دخالت بیجا و نابجا داشته‌ایم!

 

بالاخره بازی چیست؟!

تا اینجا که دیده شد؛ در مورد تعریف بازی دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد اما شاید وجه اشتراک اکثر تعاریف از بازی ۴ مشخصه زیر باشد:

 

 

[su_note note_color=”#f2f5fa” text_color=”#4f0776″ radius=”5″]

۱. معمولاً اختیاری، ارادی و خودخواسته است.

۲. از دورن برانگیخته می‌شود و فطری و درون‌زاد است. بنابراین، به خودیِ خودش خوشایند و لذت‌بخش است و به پاداش‌ها و تقویت‌های بیرونی وابسته نیست.

۳. چندین جنبه از فعالیت، عمدتاً فعالیت جسمانی را در بر می‌گیرد.

۴. به خاطر داشتن ویژگی تخیلی‌اش، مجزا از رفتارهای دیگر است.[۶]
[/su_note]

 

معمولاً اکثر مردم بازی را نقطه‌ی مقابل و مخالفِ کار در نظر می‌گیرند اما چنین برداشتی صحیح نیست. بسیاری از متفکرین قائلند که نقطه مقابل کار، وقت فراغت و استراحت است. آن‌ها معتقدند که کار افراد اساساً بازی آن‌ها نیز هست. پس شاید عجیب نباشد که بگوییم بازی همان کار و شغل بچه‌هاست. حتی به نظر جرسیلد[۷] بازی کودک فعالیتی کم‌اهمیت و بی‌ارزش نیست، بلکه بازی کودک یک کار جدی است.

 

بازی شغل بچه‌هاست

 

خلاصه‌ی بحث اینکه بازی نه تنها یک فعالیت مهم در فرآیند رشد و نمو کودکان است بلکه برای تربیت کودک فعالیتی لازم است. البته اینکه چرا باید بچه‌ها بازی کنند و بازی‌ها بر چه ابعادی از رشد بچه‌ها تأثیر می‌گذراند و حتی چگونگی این بازی‌ها در دو مقاله پیش‌رو توضیح خواهم داد.

شما هم اگر نظری در این رابطه دارید، خوشحال می‌شویم با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

[su_divider text=”منابع”]

[۱]. راهنمای بازی‌های ایران، ثریا قزل‌ایاغ، دفتر پژوهش‌های فرهنگی ج. ا ایران

[۲]. انجمن بازی کودکان (children’s play council)

[۳]. King N. (1986), play and culture of childhood

[۴]. bughardt

[۵]. مجلسی، ۱۴۰۳: ج۶۰، ص ۳۶۲

[۶]. روانشناسی بازی، قاسم عسکری‌زاده

[۷]. jersild

نظرات

دیدگاه خود را ارسال نمایید