تشویق، تنبیه و بزهکاری در کودکان
تشویق، تنبیه و بزهکاری در کودکان

[su_note note_color=”#f7f8db” text_color=”#5f3c0f” radius=”4″]

مقاله ی “آثار تشویق و تنبیه در اصلاح و تربیت فرزندان” نوشته بهرام پیراسته در مهر ۱۳۸۲ در نشریه اصلاح و تربیت به چاپ رسید.

از تولد” آن را به کمی تغییر و تلخیص منتشر می کند.[/su_note]

دوران کودکی، در زندگی انسان‌ از اهمیت ویژه­ای برخوردار است و شالوده‌ی شخصیتی فرد در همین دوران پی‌ریزی می‌شود. توجه ویژه به دوران کودکی در مسایل تربیتی، سابقه‌ی چندانی ندارد. در گذشته با کم‌اهمیت دانستن دوران کودکی، برای تربیت فرد، شاهد رفتارهای نسنجیده‌ای چون تـنبیه‌های‌ شدید جسمی‌ و روانی بوده‌ایم. با ظهور علوم تربیتی و روان‌شناسی جدید و تحقیق‌های ارزنده‌ای که در زمینه‌ی مسایل تربیتی صورت گرفت، مشخص شد که بسیاری از نابسامانی‌های روانی و اخلاقی انسان در سنین بالا، ناشی از تربیت نادرست او‌ در‌ دوران کودکی بوده است. اینجاست که نقش نهاد خانواده در تربیت انسان بیش از پیش برجسته می‌شود.

تربیت در لغت به معنای نشو و نما دادن، زیادکردن، مرغوب یا قیمتی ساختن است. استفاده بجا از تشویق و تنبیه‌ در تربیت کودکان از اهمیت اساسی برخوردار است. تشویق وسیله‌ای برای ایجاد شوق و انگیزه و رغبت بر اجرای کارهای نیک و ایجاد عادت‌های پسندیده و تنبیهِ مناسب، عاملی بازدارنده از اقدام به کارهای ناپسند‌ و عادت‌های‌ نکوهید است. انسان به دلیل انگیزه‌ی خویشتن‌دوستی‌ نیرومندی‌ که‌ دارد، «جلب نفع» و «دفع ضرر» را همواره محور فعالیت‌های خود قرار می‌دهد که با تنبیه و تشویق در تـعامل قـرار می گیرند. تشویق سبب می‌شود که کودک‌ یا‌ نوجوان انگیزه‌ی‌ لازم برای اقدام به کارهای شایسته را بیابد‌ و این‌ کار به عادت رفتاری وی تبدیل شود.  تشکر کردن از کودک‌ و اظهار رضایت کردن از کار او، نگاه و عمل‌ محبت‌آمیز، تعریف‌ و تمجید متعارف در حضور جـمع، وعده پاداش‌ و یا پاداش دادن و … از انواع تشویق‌هایی است که همواره بکار گرفته می‌شود. نکته‌ی مهم این‌ است‌ کـه در هر مرحله‌ای از‌ رشد، تشویق‌ باید متناسب با‌ سن‌ و جنس و علاقه‌ها و رغبت‌های فرد‌ باشد. چه‌ بسا عنصری که در سه سـالگی رغـبت کودک را برمی‌انگیزد، در ده سالگی‌ در‌ او اثری نداشته باشد. از این رو‌ باید دید در هرمرحله، فرد‌ چه‌ علاقه‌هایی دارد و چـه عناصری‌ در‌ وی شوق ورغبت ایجاد می‌کند.

تنبیه هم مانند تشویق صورت‌های گوناگون دارد. یک نگاه ناراضی و گاهی‌ خشم‌آلود، بی‌اعتنایی و قهر، توبیخ و سرزنش پنهانی‌ یا‌ در‌ حضور دیگران، امتیاز منفی‌ دادن، محروم‌ کردن از گردش یا بازی، مهمانی‌ و یا تماشای تلویزیون، بی‌توجهی به خواسته‌های او، تندی کردن، شدت عمل نشان دادن و سرانجام تنبیه بدنی، همگی یک هدف‌ را‌ دنبال می‌کنند و آن این است‌ که کودک‌ از ترس‌ گرفتار‌ شدن‌ به یکی از ایـن‌ عـواقب، از عمل به کاری ناپسند خودداری کند. البته باید به این نکته اساسی توجه کرده که تربیت، تأکید بر‌ استفاده‌ از تشویق و ترغیب است نه‌ تـنبیه‌ و تهدید، اگرچه ممکن‌ است‌ تنبیه بـه مـثابه عاملی بازدارنده، کودک و یا نوجوان را از ارتکاب به کارهای زشت بازدارد، ولی کمتر انگیزه‌های درونی‌ او‌ را‌ تغییر می‌دهد و بـه اصلاح درون و تغییر در‌ رفتار‌ نمی‌انجامد.

برای مثال‌ کودکی‌ که از ترس تنبیه والدین دست به کاری نمی زند، ممکن است در خلوت آن کار را انجام دهد یا پنهان‌کاری کند. علاوه بر این، کودک ممکن است در سایه ترس از‌ تنبیه، دست به کار خلافی نزند، اما به کسب رفتار مطلوب نـیز تحریک نمی شود. در صورتی که، تشویق چـنین نیست، تشویق اغلب رغبت‌های درونی را برمی‌انگیزد و بـا تـقویت روحیه شخصی، تغییرهای رفتاری را در او ایجاد‌ می‌کند. به‌ همین سبب بیشتر از تنبیه در اصلاح درون مؤثر واقع می‌شود.

تنبیه نسنجیده بـه شکل اجبار و اکراه، بیشتر اوقات کارساز نیست و به واکنش‌های روانی منفی می‌انجامد. روش صحیح آن است که کودک یا‌ بزرگسال، ابتدا‌ به دلیل موفقیت‌هایی که به دست آورده است ستایش شود تا زمینه برای موفقیت‌های بیشتر در وی فـراهم آید.

افراط و تـفریط در تشویق

زیاده‌روی در تشویق‌ سبب‌ بی‌ارزش شدن آن و توقع دائمی‌ بـرای‌ تـشویق شدن مـی‌شود. برای مـثال ایـن که به کودک وعده مـی‌دهند هر بار که در شستن ظرف‌ها به مادرش کمک کند، فلان جایزه را به او خواهند داد، پس‌ ازمدتی‌ کارایی خـود را از‌ دسـت‌ خواهد داد و ممکن است به آسیب‌های تربیتی بـیانجامد. گاهی دیـده مـی­شود کـه پدر یـا مادر از هوش و اسـتعداد فـوق العاده فرزند خود در حضور او سخن می‌گویند و او را فردی بسیار‌ با‌ استعداد و نابغه معرفی می‌کنند، بدون توجه به این کـه، این مـوضوع تـا چه حد واقعیت دارد، در نتیجه، غرور کاذبی که در فرزند پدیـد می آیـد او را از لحـاظ اخـلاقی و تـربیتی تـضعیف می‌کند و تحرک‌ و پویایی را‌ هم از وی سلب می‌کند. علاوه بر این، عادت فرزندان به تشویق و تمجید از جانب پدر و مادر، خلاقیت‌ را از آنان سلب می‌کند و آنان را به تقلید کورکورانه از‌ والدین‌ وا‌ می‌دارد.

به همان اندازه که زیاده‌روی در تـشویق ممکن است اثرهای سویی در پی داشته باشد، کوتاهی در تشویق نیز زیانبار ‌‌خواهد‌ بود. فقدان تشویق و پاداش ممکن است در کودک و نوجوان احساس تنبیه به وجود آورد. اگر‌ کودک‌ یا نوجوان، در‌ هیچ موقعیتی از جانب والدین تشویق نشود و یا پاداشی دریافت نکند، موجب گـوشه‌گیری، دلسردی و افـسردگی وی می‌شود‌ و احساس می‌کند که نزد والدین خود هیچ ارزش و منزلتی ندارد. اعتماد به نفس‌ وی ضعیف خواهد شد‌ و حس خودکم‌بینی در او قوی خواهد شـد. یأس و خـودکم‌بینی چـه کم‌ و چه زیاد، بر ارزش‌های فرد از خـود اثـر‌ مـی‌گذارد و وی را‌ آسیب‌پذیر‌ و درنهایت ترسو و بزدل‌ می‌کند.

افراط و تفریط‌ در‌ تنبیه

زیاده‌روی در تـنبیه مـوجب در هم شکستن شخصیت و روحیه فرزندان می‌شود که خود زمینه‌ساز دلسرد شدن و بدبینی آنان به زنـدگی مـی‌شود. زمینه بزهکاری و انواع انحراف‌ها در این گـونه افـراد فراهم‌ مـی‌آید کـه فرار از خـانه‌ از‌ مهم‌ترین آنهاست.

هرگاه کودکان قادر نباشند از درد تحقیر نـاشی از تـنبیه فرار کنند و یا خود را تسلیم آن کنند، عقده‌ای ناشی از آن را به صورت خشونت و عصبانیت به خـانواده، دوستان و … بـروز می‌دهند. ناگوارترین‌ نتیجه‌ای که عاملان خشونت و تنبیه در روابـط والد-فرزندی به آن می رسـند، از دسـت دادن فرزندان است. بسیاری از نوجوانان در معرض خـشونت، والدین خـود را از نظر روانی طلاق می دهند، یعنی اگرچه از لحاظ وجودی در‌ خانه‌ حضور دارند ولی از نظر روانی و عاطفی بـا آنـها قطع رابطه کرده‌اند.

اگر از پدران و مادران سؤال شـود چـه چـیزی ممکن است بدترین حـادثه در زنـدگی فرزندانشان باشد، به احتمال فراوان خـواهند گـفت: «درگیری‌ با‌ قانون». این همان مسئله‌ای است که بسیاری از والدین را بسوی استفاده از عامل تنبیه برای هدایت درسـت فـرزندان و جلب احترام آنها، سوق می‌دهد. امید آنها این اسـت کـه انضباط تنبیهی، زمینه‌های اخـلاقی یـک شـهروند مطیع‌ قانون‌ را در آنها فراهم آورد کـه البته امیدی واهی بیش نیست. غافل از این که انضباط تنبیهی خود زمینه‌ساز رفتار مجرمانه است. مطالعه روی زمینه‌های خـانوادگی ارتـکاب بزه از سوی نوجوانان پسر و دختربزهکار، الگوی‌ روشـنی‌ از‌ تـنبیه‌های سـخت نـاشی از اعـمال‌ قدرت والدین‌ را‌ در مقایسه با کـودکان غـیربزهکار نشان می‌دهد. مطالعه روی زندانیان زندان «سن کولاتین» نشان داده است که صددرصد این افراد در سال‌های بین ۱ تا ۱۰ سالگی، در‌ خانه‌ مورد‌ رفـتار خشونت‌آمیز قـرار گـرفته‌اند. «بریات ژیل مارتین» نویسنده گزارش ژیل مارتین چنین‌ می‌گوید: تمامی‌ تـحقیق‌های اجـرا شـده دربـاره مجرمان و تـبهکاران نـشان می‌دهد که آنها بیش از شهروندان مطیع قانون در معرض ضرب و شتم‌ و دیگر‌ انواع تنبیه‌های بدنی والدین خود و دیگر افراد بزرگسال قرار داشته‌اند.

تنبیه بدنیبطور دقیق نمی‌توان گفت که تنبیه بدنی چگونه موجب تقویت ارتکاب بـه جرم در کودکان و نوجوانان می‌شود، ولی به احتمال عامل‌های زیر‌ تأثیر‌ می‌گذارند:

۱-الگوبرداری ۲-محرومیت (واکنش در برابر تجاوز) ۳-واکنش خشونت‌آمیز به تمام اشکال‌ قدرت (مدیران‌ مدارس، معلمان، پلیس و …) ۴-نیاز به تلافی و انتقام‌جویی ۵-احساس ناامیدی و بی‌کسی.

با در نظر گرفتن تمام مسایلی کـه در‌ بـالا‌ بیان‌ شد تصور تربیت کودک، بدون استفاده از پاره‌ای روش‌های تنبیهی دشوار است. بعضی از روان‌شناسان عقیده‌ دارند‌ که تنبیه‌ ملایم برای رشد شخصیت کودک در طول دوران کودکی که بیشتر نیازهای او را والدین برآورده‌ می‌کنند، امری‌ ضروری‌ است. همزمان با سپری شـدن یـک دوره طولانی برخورداری از توجهات پدر و مادر که در آن والدین‌ صدها‌ و هزاران بار به گرسنگی، تشنگی، درد و نظافت او رسیدگی می‌کنند، یک نوع همانندسازی قوی در‌ کودک‌ شکل‌ می‌گیرد. کودک به قدری از بودن با پدر و مـادرش تـأثیر می‌پذیرد که می‌کوشد از کوچک‌ترین‌ رفـتار‌ آنـها مثل حرف زدن، حالت صورت، راه رفتن و … تقلید کند. کودک به دنبال تنبیه ملایم به قدری از‌ جدایی (روحی) پدر‌ و مادرش وحشت می کند که رفتار موافق میل آنها را در پیش می‌گیرد. برخی روان‌شناسان عقیده دارنـد کـه‌ ارزش‌ها، تصورها‌ و تعهدهای کودک درباره‌ی «خوب و بـد» از هـمین راه تعیین می‌شود. بنابراین درمی‌یابیم که تنبیه ملایم‌ در‌ رشد‌ شخصیت کودک (یا نوجوان) اثر مطلوبی دارد و از این راه با ارزش‌ها و هنجارهای جامعه آشنا می‌ شود. والدین‌ که‌ در مقابل اعمال نامطلوب فرزندانشان هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌دهند و هیچگونه‌ انضباط‌ اخلاقی و اعـتقادی صـحیحی در خانواده وجود ندارد، فرزندان بی‌بندوبار تحویل جامعه می‌دهند زیرا هیچ راهنمایی برای شکل‌گیری شخصیت فرزندان‌ و آشنایی آنان با هنجارها و ارزش‌ها وجودندارد. بنابراین فرزندان با آزادی کامل و بدون‌ ترس از هیچ عامل بازدارنده‌ای به کارهای نامطلوب‌ خود‌ ادامـه‌ مـی‌دهند و با آن انس می‌گیرند و سرانجام‌ جزوی‌ جدایی‌ناپذیر از شخصیت آنان می شود.این چنین افرادی آمادگی بیشتری برای ارتکاب بزه دارند.

[su_note note_color=”#a5c6f1″ text_color=”#1c1d24″ radius=”4″]این مطلب را نیز بخوانید:   ارتباط ۳۶۰ درجه با فرزندان[/su_note]

راهکارهایی برای‌ والدین

وقتی پدران‌ و مادران درباره آن دسته از تجارب یادگیری که صفت‌های مطلوب را در فرزندانشان ایجاد مـی‌کنند، اطلاعات بیشتری کـسب کنند، محیط کودکان خود را به‌ گونه‌ای‌ ترتیب می‌ دهند که این صفت‌ها را در آنان بوجود می‌آورد. به‌ همین ترتیب‌ ممکن است از تـجربه‌ها و یـادگیری‌هایی که به رفتار اجتماعی ناپسند افراد می‌انجامد، جلوگیری کنند. برای مثال بسیاری از والدین با فراهم آوردن‌ فـرصتی‌ برای‌ بازی، پس از تکمیل یک تکلیف نوشتنی، توانایی نوشتن را در دانـش‌آموزان افزایش داده‌اند.

به کـار بـردن شیوه‌های تربیتی تشویق و تنبیه در اصلاح و تربیت فـرزندان نـیاز به تخصص و مهارت دارد تا‌ به‌ هدف‌ مطلوب برسد. تنبیه بطور مؤثری می‌تواند پاسخ‌های نامطلوب را از مـیان بردارد بـه شرط‌ آن‌ که پاسخ مـطلوب نـاشی از آن با تـشویق و پاداش مطلوب هـمراه باشد. پدران و مادران اغلب نمی‌دانند‌ چگونه‌ و چـه اندازه از عـامل تنبیه برای هدایت فرزندان خود استفاده کنند و در عمل‌ گهگاه‌ به‌ نوعی مـحروم‌سازی و حـتی ایجاد درد در فرزندان متوسل می‌شوند. باید دقت کرد کـه حتی در‌ مواردی‌ چون‌ قـهر کردن و سـرزنش و نصیحت هم نباید زیاده‌روی کرد، چرا کـه ممکن اسـت به لجاجت و کینه‌ی‌ فرزندان‌ منجر شود.

بعضی از انواع تنبیه‌ها وجود دارد که هرگز نباید از آنها استفاده کـرد. تحقیر، اهانت، استفاده‌ از‌ کـلمات‌ نیشدار و رکیک، طعنه‌زدن و … اثرهای زیان‌باری در شـخصیت روحـی فـرزندان دارد و چه بسا تـربیت آنـان‌ را‌ بکلی مختل سازد. یعنی بـا ایـجاد لجاجت، گستاخی یا خرد شدن شخصیت، آنان را به سوی بی‌قیدی و‌ بی‌بندوباری‌ و تربیت‌ناپذیری سوق دهد. بسیاری از این بن‌بست‌های تربیتی در خـانواده‌ها نـاشی از همین عامل است. پدری که با‌ کـتک‌ زدن و اهـانت کردن، فرزند خـود را تـحقیر مـی‌کند و با مقایسه کردن او‌ بـا‌ دیگران‌ او را فردی بی‌عرضه و بی‌کفایت می شناسد، باید منتظر باشد که روزی در تربیت فرزند خود‌ به بن‌بست‌ برسد‌ و کاری از دسـت او و دیـگران ساخته نباشد. به همین دلیل، حفظ کرامت و حرمت‌ فـرزندان و گـرامی داشـتن شخصیت آنـان، از مـهم‌ترین وظایف تربیتی پدر و مـادر اسـت که متأسفانه برخی خانواده‌ها سخت‌ از‌ آن غافلند.

از نکته‌های مهمی که همواره باید به آن توجه داشت این است‌ که‌ اگر پدر و مـادر بـه هـر علتی‌ کودک‌ را‌ تنبیه کنند، دیگری نباید در حضور کودک بـه کـار‌ او‌ اعـتراض کـند یـا بـا او به ستیزه برخیزد. متأسفانه این گونه ناهماهنگی‌ها در خانواده‌ها زیاد دیده‌ می‌شود‌ و اثرهای تربیتی نامطلوبی بر‌ جای‌ می‌گذارد. در این موارد‌ بهتر‌ است‌ که پدر و مادر در غیاب‌ فرزند‌ به بحث و تبادل نظر در آن موضوع بپردازند.

پدران و مادران دلسـوزی که‌ در‌ تربیت فرزندان خود احساس مسئولیت می‌کنند و به سرنوشت آنها علاقه‌مندند‌ باید‌ با مطالعات کافی و در صورت‌ نیاز‌ مشاوره با صاحب‌نظران با شیوه‌های صحیح تربیتی آشنا شوند و روزبه‌روز بر دانش و روشن‌بینی خود‌ در این زمینه بـیافزایند. این اصـولی‌ترین‌ و عاقلانه‌ترین‌ راه برای از میان‌ بردن‌ اختلاف‌نظرهای تربیتی و رسیدن‌ به‌ هماهنگی صحیح و مطلوب است.

پدر و مادر باید همواره این موضوع را در نظر داشته‌ باشند‌ که از تشویق‌ها و تنبیه‌های بی‌جا بپرهیزند. والدین‌ در‌ تشویق فرزندان مسایل‌ زیر‌ را‌ به خاطر داشـته باشند:

  1. دلیل تـشویق باید روشن باشد.یعنی کودک یا نوجوان بطور دقیق بداند که به دلیل چه کاری تشویق‌ می‌شود.
  2. تشویق باید با عملی که از فرزند‌ سر‌ زده‌ است‌ مـتناسب‌ بـاشد. برای مثال نباید‌ به‌ سبب کـار کـوچک جایزه‌ای بزرگ دریافت کند، همچنان که برای هر عملی نباید تشویق شود.
  3. تشویق نباید حالت رشوه‌ به‌ خود‌ بگیرد.
  4. پدر و مادر باید به وعده‌هایی که‌ به‌ فرزندان‌ خود‌ می‌دهند عمل‌ کـنند؛ در‌ غـیر این صورت از اعتماد فـرزندان بـه آنها کاسته می شود و بذر دروغگویی در ضمیرشان پاشیده می‌شود.
  5. در تشویق باید از تجمل و ظاهرگرایی پرهیز کرد و امکان استفاده‌ مکرر از آن را فراهم کرد.
  6. تشوق باید بلافاصله پس از سر زدن رفتار مطلوب صورت گیرد.
  7. در تشویق و دادن پاداش نباید بین فرزندان تبعیض قائل شد.

تنبیه نیز باید ضابطه‌ای داشـته بـاشد تا‌ مؤثر‌ بیفتد و اثر آن نیزبرای مدتی باقی بماند. هر چند در نظر گرفتن تمام موقعیت‌ها بسیار مشکل است ولی ضروری است. برای نمونه تنبیه نباید در حضور دیگران باشد زیرا ممکن است موجب‌ آشفتگی‌ و تهاجم کودک و نـوجوان شود.

از مـوارد مهم دیـگری که باید در تنبیه فرزندان به آن توجه داشت، این است که، تنبیه کننده باید مواظب باشد که به‌ رفتار تنبیه‌ شده، در موارد مـشابه پاداش داده‌ نشود. از‌ مؤثرترین تنبیه‌ها، تنبیه خبری است،چون از این راه یک سری اطلاعات نـیز دراخـتیار فـرد قرار می‌گیرد و می‌آموزد که چه کارهایی مجاز یا غیرمجاز است. تصحیح‌هایی که‌ معلم‌ در ورقه دانش‌آموز به عمل‌ می‌آورد‌ یک نـوع ‌ ‌تـنبیه خبری است.

از نکات مهمی که در تشویق و تنبیه کودکان همواره باید به آن توجه داشت ایـن اسـت کـه تأثیر آنها بر روی کودکان مختلف با روحیه‌ها و ویژگی‌های روانی‌ مختلف‌ یکسان نیست. تحقیقات نشان داده است که تنبیه بر روی بـعضی از کودکان اثر نامطلوب می گذارد.

در حالی که تشویق و ترغیب درباره آنها مؤثرتر است و سریع‌تربه تـغییر رفتار می‌انجامد. در مورد بـعضی‌ از‌ کـودکان نیز‌ تنبیه عامل مؤثرتری است. بویژه در مورد کودکان برونگرا یعنی کودکانی که بیشتر دارای رفتار پرخاشگرانه، فعال هیجانی و روابط اجتماعی زیاد‌ می‌باشند، اثر تنبیه بیشتر از کودکان درون‌گرا، یعنی کودکانی که دارای رفتار گوشه‌گیرانه، حساس و زودرنج‌ و کم حرف می باشند است. برعکس، اثر تشویق در مورد کـودکان اخیر بیشتراز اثر آن در کودکان دسته‌ی اول است.

نظرات

دیدگاه خود را ارسال نمایید